الگوی پرچم از جمله الگوهای کوتاهمدت ادامهدهنده روند است. این الگو نشاندهنده تثبیت روند قبل از ادامه روند خواهد بود. معمولا قبل از الگوی پرچم یک افزایش قیمت شارپ یا افت سنگین با حجم معاملات بالا رخ میدهد و میانه یک روند را مشخص میکند.
نمونه الگوی پرچم مستطیل:
نمونه الگوی پرچم مثلث:
۱ – حرکت شارپ: برای جستجوی یک الگوی ادامه دهنده روند، ابتدا باید یک روند وجود داشته باشد. قبل از الگوی پرچم، یک حرکت صعودی شارپی یا یک نزول با حجم سنگین ( و گاهی اوقات با یک گپ) روی میدهد. این حرکت قیمت معمولا نشانگر پایه پرچم خواهد بود.
۲ – میله پرچم: فاصله بین اولین حمایت یا مقاومت تا بالا یا پایین پرچم را میله پرچم میگویند. صعود شارپی قیمت (یا نزول شدید در هنگام روند نزولی) که میله پرچم را شکل میدهد میبایست خط روند یا یک منطقه حمایت و مقاومت را بشکند. خطی که از ناحیه شکست شده به سمت بالای پرچم گسترش مییابد میله پرچم را شکل میدهد.
۳ – پرچم مستطیل: یک مستطیل کوچک است که شیب آن برخلاف روند قبلی است. اگر روند قبلی صعودی است، شیب مستطیل میبایست به سمت پایین و اگر روند نزولی است، شیب مستطیل میبایست به سمت بالا باشد. چون پرچمها در زمان کوتاهی شکل میگیرند قیمت کافیست در بین دو خط حرکت کند.
۴ – پرچم سهگوش: یک مثلث متقارن است که با پهنا شروع میشود و شکلی همانند مخروط پیدا میکند و شیب آن معمولا خنثی است. گاهی اوقات نقاط بالا و پایین مشخصی وجود ندارد تا بتوان از آنها خطوط روند را رسم کرد و خطوط روند همگرا باید حرکات قیمت را در برداشته باشد.
۵ – مدت زمان: الگوی پرچم مستطیل و مثلث بطور کلی الگوهایی کوتاهمدت هستند که در بازه زمانی ۱ تا ۱۲ هفته شکل میگیرند. اختلافنظرهایی روی بازه زمانی وجود دارد و برخی از افراد، الگو را در بازه ۸ هفتهای معتبر میدانند. در حالت ایدهآل، این الگوها در بازهای بین ۱ تا ۴ هفته مشخص میشوند. وقتی سن الگوی پرچم به بیش از ۱۲ هفته برسد، باید آنرا یک الگوی مستطیل دانست. الگوی پرچم مثلثی با سن بیش از ۱۲ هفته نیز باید به عنوان مثال مثلث متقارن در نظر گرفت. در اعتبار الگوهایی که بین ۸ تا ۱۲ هفته تکمیل میشود شک و شبهه وجود خواهد داشت.
۶ – شکست: در یک روند صعودی، با تشکیل پرچم مستطیل یا پرچم مثلث و شکست ناحیه مقاومت در بالای الگو، سیگنال قطعی ادامهدار بودن روند قبلی صادر میشود. از طرف دیگر وقتی روندی نزولی حاکم است و الگوی پرچم شکل میگیرد، شکست حمایت در زیر الگو، سیگنال قطعی ادامهدار بودن روند نزولی خواهد بود.
۷ – حجم معاملات: حجم معاملات میبایست در زمان حرکت قیمت به سمت میله پرچم افزایش داشته باشد. حجم معاملات سنگین در زمان شکست حمایت (در روند نزولی) و یا مقاومت (در روند صعودی) به الگو اعتبار میبخشد و احتمال ادامهدار بودن روند را تشدید میکند.
۸ – اهداف قیمت: طول میله پرچم میتواند به حمایت و یا مقاومت شکسته شده اضافه شود تا هدف تقریبی قیمت مشخص گردد.
با وجودیکه الگوی پرچم مثلث و مستطیل الگوهایی متداول هستند، دستورالعمل شناسایی آنها نباید آسان گرفته شود. مهم است بدانید الگوهای پرچم مثلث و مستطیل بعد از یک صعود یا نزول شارپی شکل میگیرند. بدون یک حرکت شارپی قیمت، اعتبار این الگوها زیر سوال میرود و معامله در این شرایط با ریسک زیادی همراه خواهد بود. به حجم معاملات در زمان حرکت اولیه، تثبیت قیمت و ادامه حرکت قیمت برای تشخیص اعتبار الگو توجه کنید.
الگوی مثلث متقارن که به فنر نیز مشهور است معمولا در میانه یک روند و به عنوان یک الگوی ادامهدار شکل میگیرد. الگو حداقل دارای دو قله پایینتر و دو کف پایینتر است. وقتی این نقاط به هم متصل میشوند و گسترش مییابند به هم نزدیک میگردند و کمکم مثلث متقارن به وجود میآید. شما میتوانید به شکل یک “کنج منقبض شونده” به الگو نگاه کنید که در ابتدا پهن است و سپس رفتهرفته کوچکتر میشود.
گرچه مواردی وجود دارد که مثلث متقارن نقاط بازگشتی مهمی را مشخص میکند، اما بیشتر مواقع این الگو مشخصکننده ادامه روند است. بدون در نظر گرفتن ذات این الگو، (چه ادامهدهنده باشد و چه بازگشتی)، مسیر حرکت بعدی قیمت تنها در صورت وقوع شکست حمایت یا مقاومت میتواند تعیین شود.
نمونه الگوی مثلث متقارن:
۱ – روند: برای وجود یک الگوی ادامهدهنده، یک روند مشخص باید وجود داشته باشد. روند میبایست حداقل چندماه عمر داشته و قبل از اینکه شکست حمایت یا مقاومت رخ دهد و روند ادامه یابد، باید یک دوره تثبیت قیمتی در مثلث متقارن شکل بگیرد.
۲ – چهار نقطه: حداقل ۴ نقطه روی نمودار لازم است تا خط روند شکل گیرد و ۲ خط روند لازم است تا یک مثلث متقارن داشته باشیم. از این جهت، برای شروع بررسی وجود الگوی مثلث متقارن، به ۴ نقطه نیازمندیم. قله دوم باید پایینتر از قله اول بوده و خط بالایی باید شیب نزولی داشته باشد. دومین کف میبایست بالاتر از اولین کف بوده و خط پایینی با شیب صعودی شکل گیرد. در حالت ایدهآل، قبل از وقوع شکست، الگو با ۶ نقطه شکل میگیرد (۳ نقطه در هر طرف) .
۳ – حجم معاملات: در حین گسترش الگوی مثلث متقارن و تنگتر شدن محدوده معاملات، حجم معاملات میبایست شروع به کاهش نماید. این قضیه مانند آرامش قبل از طوفان و یا تنگ شدن ناحیه تثبیت قیمت برای شکست حمایت یا مقاومت است.
۴ – مدت زمان: مثلث متقارن میتواند در طی چندماه یا چندهفته گسترش یابد. در صورتی که مدت زمان تشکیل الگو کمتر از ۳ هفته باشد، میبایست آنرا الگوی پرچم دانست. معمولا، مدت زمان تکمیل الگو حدود ۳ ماه است.
۵ – تایم فریم شکست: نقطه شکست ایدهآل از نیمه تا ۳/۴ مسیر شکلگیری الگو است. مدت زمان الگو میتواند از اوج الگو تا ابتدای خط روند پایین در نظر گرفته شود. شکست قبل از نیمه ابتدایی الگو نابهنگام و شکست نزدیک به نوک الگو ناچیز و کماهمیت خواهد بود.
۶ – مسیر شکست: مسیر آینده شکست خط روند تنها میتواند زمانی سنجیده شود که شکست اتفاق افتاده باشد که البته بدیهی است. حتی اگر فرض شکست یک الگوی ادامهدهنده در جهت روند بلندمدت درون الگو را در نظر بگیریم، تلاش برای حدس زدن مسیر شکست قیمت خطرناک است.
۷ – تایید شکست: برای اینکه یک شکست را معتبر بدانیم، میبایست به قیمت بسته شدن سهم توجه داشت. برخی معاملهگران نفوذ ۳ درصدی قیمت یا باقی ماندن قیمت طی ۳ روز در آن طرف خط روند را دلیل معتبر بودن شکست میدانند. شکست (مخصوصا در شکست مقاومت) باید همراه با افزایش حجم معاملات همراه باشد.
۸ – بازگشت به نوک: بعد از شکست (بالا یا پایین) نوک الگو به یک حمایت یا مقاومت احتمالی تبدیل میشود. برخی اوقات قیمت به راس الگو یا ناحیه شکست بازمیگردد (پولبک میزند) و سپس در مسیر شکست قیمت به حرکت ادامه میدهد.
۹ – هدف قیمتی: دو روش برای تخمین اندازه حرکت بعد از شکست وجود دارد. روش اول، محاسبه فاصله بین دو اضلاع متقارن مثلث و اضافه کردن این مقدار به نقطه شکست است. روش دوم، کشیدن یک خط روند موازی با خط روند اصلی الگوست که شیب آن با جهت شکست یکسان خواهد بود و با توجه به این خط میتوان هدف احتمالی را تشخیص داد.
حدود ۷۵ درصد از الگوهای مثلث متقارن ادامهدهنده هستند و سایر آنها منجر به بازگشت روند میشوند. تشخیص و بررسی الگوهای بازگشتی میتواند مشکل باشد، چون اغلب شکستهای نامعتبر در آنها وجود دارد. بنابراین میبایست با بررسی گپها، تحرکات پرشتاب قیمت و حجم معاملات، بررسیهایی برای تایید معتبر بودن شکست انجام گیرد.
الگوی مثلث صعودی معمولا در حین یک روند صعودی شکل میگیرید و الگویی ادامهدار محسوب میشود. البته مواردی نیز هست که مثلث صعودی در انتهای یک روند نزولی به عنوان الگویی بازگشتی عمل میکند ولی این الگو بیشتر یک الگوی ادامهدار محسوب میشود. صرفنظر از اینکه این الگو در روند نزولی یا صعودی شکل گیرد، الگویی صعودی است.
به خاطر شکل این الگو، مثلث صعودی را “مثلث راست زاویه” (right-angle triangle) نیز مینامند. دو یا چند سقف مساوی یک خط افقی را در بالا شکل میدهند و وصل کردن کف دو یا چند دره نیز در یک روند صعودی، خطی همگرا با خط افقی میسازد. بدین ترتیب شکل مثلث روی نمودار نمایان میشود.
نمونه الگوی مثلث صعودی:
۱ – روند: برای معتبر بودن به عنوان الگویی ادامهدار، این الگو نیازمند وجود یک روند قبلی است. گرچه مثلث صعودی یک الگوی صعودی است ولی طول و مدت روند فعلی به مهمی نیرومند بودن شکلگیری الگو نیست.
۲ – خط افقی بالا: حداقل ۲ سقف تقریبا مساوی هم نیاز است تا خط افقی بالا رسم شود. نیازی نیست قلهها از لحاظ ارتفاع کاملا باهم برابر باشند. کمی فاصله بین دوقله و درههای آنها باید وجود داشته باشد.
۳ – خط روند صعودی پایین: حداقل دو کف لازم است تا خط روند صعودی پایین الگو را بتوان رسم کرد. این سطوح پایین میبایست هرکدام بالاتر از قبلی و دارای فاصله مناسب ازهم باشند. اگر یکی از کفها مساوی یا کمتر از کف قبلی باشد، در این حالت الگو معتبر نخواهد بود.
۴ – مدت زمان: دوره زمانی شکلگیری الگو میتواند از چندهفته تا چندماه طول بکشد. (متوسط حدود ۱ تا ۳ ماه است)
۵ – حجم معاملات: همینطور که الگو توسعه مییابد حجم نیز کم میشود. زمانی که شکست ناحیه بالای الگو رخ میدهد میبایست حجم به یکباره افزایش یابد. البته وجود این شرایط همیشه لازم نیست.
۶ – بازگشت به شکست: یکی از اصول اولیه تحلیل تکنیکال این است که حمایتهای شکسته شده تبدیل به مقاومت میشوند و بالعکس٫ بنابراین زمانیکه خط افقی بالای مثلث شکسته شد، به حمایت تبدیل میگردد. گاهی اوقات یک بازگشت قیمت به این سطح حمایت اتفاق میافتد (پولبک) و قیمت دوباره روند صعودی را در پیش میگیرد.
۷ – هدف قیمت: وقتی شکست اتفاق افتاد، فاصله بین دو ضلع مثلث در پهنترین نقطه را بدست آورده و از بالای خط افقی (ناحیه شکست) به بالا محاسبه میکنیم تا هدف قیمت بدست آید.
برخلاف مثلث متقارن، مثلث صعودی الگویی کاملا صعودی است ولی الگوی مثلث متقارن اینگونه نیست و تا زمانی که شکستی حاصل نشده، حالتی خنثی دارد. بعد از شکست مثلث متقارن است که مسیر قیمت تشخیص داده میشود. در مثلث صعودی، خط افقی بیانگر عرضه بیشاز حد است که از رشد قیمت به بالاتر از یک سطح خاص جلوگیری میکند. این شرایط مانند این است که یک سفارش با حجم بالا در سقف قیمت ثبت شده و هفتهها و ماهها طول میکشد تا خریداران حجم این سفارش را خریداری کنند و قیمت بتواند بالاتر از آن برسد. در این الگو با وجودیکه قیمت نمیتواند از سطح مشخصی بیشتر رود، کفها رفتهرفته بالاتر شکل میگیرد و همین کفهای بالاتر هستند که افزایش قدرت خریداران و تمایل الگو به رشد قیمت را نشان میدهند.
مثلث نزولی یک الگوی کاهشی است که معمولا به عنوان یک الگوی ادامهدهنده در یک روند نزولی شکل میگیرد. در مواقعی این الگو به عنوان الگوی بازگشتی در انتهای روند صعودی ظاهر میشود ولی اغلب اوقات این الگو، الگویی ادامهدهنده است. صرفنظر از اینکه این الگو به عنوان یک الگوی بازگشتی مشخص شود یا ادامهدهنده، در هرحال الگویی است که پس از آن باید انتظار نزول قیمت را داشت.
به خاطر شکل ظاهریاش این الگو را مثلث راست-زاویه (right-angle triangle) نیز مینامند و از دو یا چند کف تشکیل شده که یک خط افقی میسازند. دو یا چند قله که رفته رفته کوتاهتر میشوند نیز یک خط روند نزولی را تشکیل میدهند و همینطور که این خط روند نزولی امتداد مییابد به سمت خط افق همگرایی پیدا میکند. در صورتی که یک خط عمودی از ابتدای خط افقی به سمت بالا رسم شود، مثلث شکل میگیرد. در ادامه به بررسی جزییات این الگوی نزولی میپردازیم.
نمونه الگوی مثلث نزولی:
۱ – روند قبلی: برای اینکه الگویی ادامهدار داشته باشیم میبایست روندی قبلی وجود داشته باشد. گرچه مثلث نزولی قطعا یک الگوی کاهشی است اما طول و مدت روند قبل از این الگو چندان مهم نیست.
۲ – خط افقی پایین: حداقل دو کف لازم است تا خط افقی پایین که حمایتها را به هم وصل میکند رسم شود. کفها حتما لازم نیست کاملا باهم برابر باشند اما بطور نزدیکی میبایست مساوی هم شکل گیرند و فاصله مناسب و شفافی بین سقف و کفها وجود داشته باشد.
۳ – خط روند بالا: حداقل دو سقف لازم است تا خط روند نزولی بالای الگو رسم شود. این سقفها هرکدام میبایست از قبلی کوتاهتر شوند و فاصله مشخصی بینشان وجود داشته باشد. اگر تازهترین سقف تشکیل شده با سقفهای قبلی مساوی یا بلندتر از آنها باشد، اعتبار الگو زیر سوال میرود.
۴ – مدت زمان: تشکیل این الگو ممکن است از چند هفته تا چندماه طول بکشد. (متوسط ۱ تا ۳ ماه)
۵ – حجم معاملات: همینطور که الگو شکل میگیرد، حجم معمولا کاهش مییابد. اما با شکست حمایت و شروع نزول قیمت، حجم میبایست یکباره افزایش داشته باشد. نشانههای حجم معاملات ترجیحی است و الزاما همیشه این اتفاق نمیافتد.
۶ – تبدیل حمایت به مقاومت: یکی از اصول تکنیکال این است که وقتی حمایت شکسته شد به مقاومت تبدیل میشود. در این الگو نیز به همین ترتیب، حمایت شکسته شده به مقاومت تبدیل میگردد و گاهی اوقات قیمت کمی افزایش مییابد، به مقاومت تازه شکل گرفته برخورد کرده و مجددا به نزول ادامه میدهد.
۷ – هدف قیمت: وقتی شکست رخ داد، میتوان با اندازهگیری عمودی پهنترین بخش مثلث و اضافه کردن آن مقدار به خط افقی پایین، هدف تقریبی قیمت را بدست آورد.
برخلاف مثلث متقارن، در مثلث نزولی تمایل کاهش قیمت قبل از شکست حمایت نیز مشخص است. ولی تا زمانی که شکست سطح اتفاق نیفتاده مثلث متقارن را میبایست الگویی خنثی در نظر گرفت و فقط وقتی شکست اتفاق میافتد، جهت حرکت قیمت مشخص میشود.
در مثلث نزولی، خط افقی پایین الگو نمایانگر تقاضاهایی است که مانع از ریزش قیمت از سطح خاصی میشود. این سطح مانند یک سد بلند است که خریداران با سفارشاتشان چیدهاند، با فشار فروش رفته رفته ارتفاع سد (قلهها) کاهش مییابد و در نهایت با فشار فروش شکسته میشود و قیمت به زیر سطح حمایت ریزش میکند. با توجه به قلههای کاهشی در این الگو میتوان تمایل قیمت به نزول را تشخیص داد.
الگوی مستطیل الگویی ادامهدهنده است که به عنوان یک محدوده رنج شکل میگیرد. دو قله برابر و دو کف برابر کافیست تا این الگو به آسانی تشخیص داده شود.
قلهها و کفها میتوانند به هم وصل شوند تا خطوط بالا و پایین مستطیل مشخص گردد. الگوهای مستطیل گاهی با نام “محدوده رنج” و یا “محدوده تثبیت قیمت” نیز نامیده میشوند.
تشابه زیادی بین الگوی مستطیل و الگوی مثلث متقارن وجود دارد. گرچه هر دو الگو معمولا الگوهایی ادامهدهنده هستند، با این حال میتوانند نقاط بالا و پایین قابل توجه در روندها را نمایان کنند. در الگوی مستطیل همانند مثلث متقارن، تا زمانی که یک شکست رخ نداده، الگو را نباید تکمیل شده دانست. گاهی اوقات نشانههایی از مسیر قیمت مشاهده میشود اما تشخیص مسیر شکست و حرکت معمولا پیش از موعد مقدور نیست.
نمونه الگوی مستطیل:
۱ – روند: برای واجد شرایط شدن به عنوان یک الگوی ادامهدهنده، یک روند قبلی میبایست موجود باشد. در حالت ایدهآل، میبایست از عمر روند چندماه گذشته باشد ولی نه آنقدر که روند کاملا بالغ شود. هرچقدر روند بالغ و کاملتر باشد، احتمال ادامهدهنده بودن الگو کم میشود.
۲ – چهار نقطه: حداقل دو نقطه بالا (دو قله مساوی) برای تشکیل خط مقاومت و دو نقطه پایین ( دو کف مساوی) برای تشکیل خط حمایت لازم است. لازم نیست کفها و سقفها کاملا با هم برابر باشند و تساوی در حد معقولانه کافیست. ترجیحا بهتر است سقف و کفها یکدرمیان شکل بگیرد.
۳ – حجم معاملات: برخلاف مثلث متقارن، الگوی مستطیل یک الگوی حجم استاندارد ندارد. گاهی اوقات حجم در حین تشکیل الگو کاهش مییابد ولی از طرف دیگر در زمانی که قیمت بین مقاومت و حمایت در نوسان است حجم نیز بالا و پایین میشود. همچنان که الگو در حال تکمیل است، در مواقعی نادر شاهد افزایش حجم خواهیم بود. اگر حجم کاهش یابد، بهتر است به میزان حجم در هنگام شکست خط مقاومت یا حمایت دقت کنیم.
اگر حجم نوسان داشته باشد، باید توجه داشت کدام حرکت قیمت با حجم بیشتری همراه است (حرکت به سمت بالا یا پایین) و بر این اساس مسیر شکست قیمت را با احتمال بیشتری پیشبینی کرد. (حرکت پرقدرت قیمت در هرسمت با حجم بالا میتواند نشانهای از شکست آن سطح باشد.)
۴ – مدت زمان: الگوی مستطیل میتواند در چندماه یا چندهفته گسترش یابد. اگر الگو در کمتر از ۳ هفته شکل گیرد، معمولا به عنوان الگوی پرچم ادامهدهنده در نظر گرفته میشود. در حالت ایدهآل، الگوی مستطیل در بازهای ۳ ماهه شکل میگیرد.
بطور کلی هرچقدر الگو طولانیتر باشد، شکست (breakout) قابل توجهتری در انتظار خواهد بود. بنابراین هدف قیمت الگویی ۳ ماهه معمولا در حدود پیشبینی شده (فاصله بین کف و سقف مستطیل) خواهد بود ولی الگویی ۶ ماهه به احتمال قوی به قیمتی فراتر از هدف خود خواهد رسید.
۵ – مسیر شکست: مسیر حرکت بعدی میتواند تنها بعد از شکست سطح تشخیص داده شود. همانند مثلث متقارن، الگوهای مستطیل ذات خنثی دارند و مسیر حرکت قیمت به سطحی که شکسته میشود بستگی دارد. حجم معاملات گاهی میتواند نشانهای برای پیشبینی مسیر قیمت باشد ولی در نهایت، فقط باید به این توجه داشت که قیمت کدام سطح را میشکند؟ (مقاومت یا حمایت)
۶ – تایید شکست: برخی افراد، تثبیت قیمت به اندازه ۳ درصد در بالا یا پایین سطح شکسته شده و یا ماندگاری قیمت، سه روز در بالای آن سطح را به عنوان تاییدی بر شکست (breakout) میدانند.
۷ – پولبک: یکی از اصول کلی تحلیل تکنیکال، تبدیل شدن سطوح حمایت و مقاومت شکسته شده به یکدیگر است. در این الگو نیز سطح شکسته شده به عنوان نقش معکوس خود عمل میکند (اگر مقاومت بوده، تبدیل به حمایت میشود و بالعکس) . گاهی اوقات پس از شکست قیمت، قیمت به سطح شکسته شده اصطلاحا پولبک میزند و مجددا به حرکت خود در جهت سطح شکسته شده ادامه میدهد.
۸ – هدف قیمت: هدف تخمینی از طریق محاسبه ارتقاع الگو و اضافه کردن آن به سطح شکست بدست میآید.
الگوی مستطیل نشاندهنده یک محدوده رنج است که خریداران و فروشندگان در آن در حال نبرد هستند. وقتی قیمت به حمایت نزدیک میشود، خریداران با افزایش فشار خرید باعث رشد قیمت میشوند و وقتی قیمت به مقاومت نزدیک میشود، فروشندگان با سفارشات فروش مانع رشد بیشتر قیمت میشوند. معاملهگران زیرک گاهی اوقات در محدودههای رنج قیمت، نزدیک حمایت خرید میکنند و فروش را نزدیک محدوده مقاومت میگذارند.
در نهایت یکی از گروههای خریداران یا فروشندگان خسته میشوند و برنده میدان با شکست سطح حمایت یا مقاومت مشخص میشود. مهم است بدانید که الگوی مستطیل الگویی خنثی است و فقط زمانی میتوان یک گروه را برنده نهایی نامید که یک شکست معتبر در محدوده حمایت یا مقاومت رخ دهد.
کانال قیمتی یک الگوی ادامهدهنده که میتواند دارای شیب نزولی یا صعودی باشد. این الگو شامل یک خط روند بالا و یک خط روند پایین آن است. خط روند بالایی نشاندهنده مقاومت و خط پایین، حمایت را مشخص میکند. الگوی قیمتی با شیب نزولی به عنوان الگویی نزولی و الگوی با شیب صعودی به عنوان الگویی صعودی در نظر گرفته میشود.
نمونه الگوی کانال نزولی:
نمونه الگوی کانال صعودی:
۱ – خط روند اصلی: حداقل دو نقطه برای رسم خط روند اصلی لازم است. اتصال این دو نقطه شیب روند را مشخص میکند، در یک الگوی کانال صعودی، خط روند اصلی به سمت بالا گسترش مییابد و حداقل دو کف لازم است تا رسم شود. اما برای الگوی کانال نزولی، خط روند اصلی به سمت پایین است و حداقل دو سقف (مقاومت) برای رسم آن لازم است.
۲ – خطوط کانال: خطوطی که بطور موازی با خط روند اصلی رسم میشوند، را خط کانال مینامند. در حالت ایدهآل، خط کانال براساس دو کف یا دو قله کشیده میشود ولی گاهی اوقات وقتی خط روند اصلی شکل گرفت، برخی تحلیلگران این خط موازی را با استفاده از یک قله یا یک کف نیز رسم مینمایند. خط کانال در الگوی کانال نزولی نقش حمایت و در الگوی کانال صعودی نقش مقاومت را بازی میکند.
۳ – کانال صعودی: تا زمانی که قیمت در مسیر کانال حرکت میکند، روند، صعودی در نظر گرفته میشود. اولین اخطار تغییر روند زمانی صادر میشود که قیمت از سطح حمایت به پایین نفوذ میکند. شکست خط حمایت پایین روند، نشانهای از تغییر احتمالی روند و شکست خط مقاومت بالا، نشانهی صعود بیشتر و افزایش سرعت قیمت است.
۴ – کانال نزولی: تا زمانی که قیمت در مسیر کانال نزولی حرکت میکند، روند، نزولی در نظر گرفته میشود. اولین اخطار تغییر روند در زمان نفوذ قیمت از سطح مقاومت به سمت بالا صادر میشود. شکست خط حمایت پایین کانال نشانه افزایش شتاب در نزول قیمت خواهد بود.
۵ – مقیاس: گرچه این مورد شامل ترجیحات شخصی تحلیلگران است، به نظر میرسد زمانی که نمودار نیمهلگاریتمی استفاده میشود، خطوط روند با سقفها و کفهای کانال به خوبی مچ میشوند. در این نمودار فاصله ۵۰ تا ۱۰۰ همانند فاصله بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ است.
در یک الگوی کانال صعودی، برخی معاملهگران زمانی که قیمت به خط روند اصلی (حمایت) میرسد اقدام به خرید میکنند. در مقابل، برخی معاملهگران در ناحیه بالای کانال صعودی وقتی قیمت به مقاومت میرسد اقدام به فروش مینمایند. همانند بسیاری از الگوهای قیمتی، سایر جنبههای تحلیل تکنیکال باید برای تایید سیگنالهای خرید و فروش به کار برده شود.
تحلیل تکنیکال همانقدر که یک علم است، یک هنر نیز محسوب میشود، بنابراین جا برای انعطافپذیری وجود دارد. گرچه در حالت ایدهآل، لمس خطوط روند با نقاط قیمت به طور دقیق اتفاق میافتد اما قضاوت و نحوه کشیدن خط روند اصلی و خط کانال برعهده شخص تحلیلگر است. همچنین، در حالت ایدهآل، خط کانال دقیقا موازی با خط روند اصلی است.
الگوی فنجان و دسته یک الگوی ادامه دهنده صعودی است که یک دوره تثبیت قیمت را نشان میدهد که به یک شکست قیمت (فرار به سمت بالا) منتهی میگردد. این الگو توسط ویلیام اونیل (William O’Neil) در سال ۱۹۸۸ در کتاب “How to Make Money in Stocks” معرفی شد.
همانطور که از نام آن مشخص است، دو بخش در این الگو مشخص است: فنجان و دسته. فنجان بعد از یک افزایش قیمت شکل میگیرد و مانند یک کاسه یا کف گرد است. وقتی فنجان تکمیل شد، یک محدوده رنج قیمت در سمت راست الگو شکل میگیرد که همان دسته فنجان است. متعاقب آن، شاهد شکست قیمت از دسته فنجان، سیگنال ادامه روند قبلی را صادر میکند.
نمونه الگوی فنجان:
۱- روند: برای اینکه این الگو به عنوان یک الگوی ادامهدهنده تایید شود، یک روند قبل از آن باید وجود داشته باشد. در حالت ایدهآل، روند باید چندماه عمر داشته باشد ولی از طرف دیگر خیلی بالغ نشده باشد. هرچقدر روند بالغ و بیش از حدطولانی باشد، شانس وجود الگویی ادامهدهنده و پتانسیل رشد آن کاهش مییابد.
۲ – فنجان: فنجان باید شکلی مشابه “U” و فرمی شبیه کاسه یا کف گرد داشته باشد. اگر شکل الگو شبیه “V” بود، خیلی تیز به حساب میآید. هرچقدر کف فنجان حالت خمیدگی بیشتری شبیه “U” داشته باشد، اطمینان بیشتری از تثبیت قیمت و حمایت معتبر کف فنجان خواهیم داشت. الگوی ایدهآل، دو قله مساوی در دو طرف فنجان خواهد داشت، اما اگر هم دو قله کاملا مساوی نبود، اعتبار الگو زیر سوال نمیرود.
۳ – عمق فنجان: در یک الگوی ایدهآل، عمق فنجان باید یک سوم یا کمتر از حرکت قبلی قیمت باشد. اما در یک بازار با واکنشهای افراطی، اصلاح قیمت میتواند از یک سوم تا دوم نیز شود. در شرایط افراطی، حداکثر اصلاح میتواند تا دوسوم افزایش داشته باشد که مطابق با تئوری داو نیز هست.
۴ – دسته فنجان: بعد از اینکه نقطه بالایی سمت راست الگو شکل گرفت، شاهد یک پولبک خواهیم بود که دسته فنجان را میسازید. گاهی اوقات این دسته به پرچم مستطیل یا پرچم مثلث شباهت دارد که دارای شیب نزولی است. در سایر مواقع، فقط یک پولبک کوتاه است.
دسته فنجان نشاندهنده منطقه تثبیت نهایی/ پولبک قبل از شکست بزرگ است و احتمال دارد به اندازه یک سوم از عمق فنجان، قیمت را اصلاح کند (معمولا بیش از یک سوم نیست) هرچقدر اصلاح کوچکتر باشد، الگو دارای قدرت صعودی بیشتر و شکست با اهمیت بالاتری خواهد بود. گاهی اوقات احتیاط حکم میکند منتظر شکست خط مقاومت که معادل لبه فنجان است بمانیم.
۵ – مدت زمان: شکلگیری الگوی فنجان میتواند از ۱ تا ۶ ماه باشد، گاهی اوقات روی نمودار هفتگی این میزان طولانیتر است. مدت زمان شکلگیری دسته فنجان از یک هفته تا چند هفته و در حالت ایدهآل ۱ تا ۴ هفته است.
۶ – حجم معاملات: در زمان شکست مقاومت، شاهد یک افزایش قابل توجه در حجم معاملات خواهیم بود.
۷ – هدف قیمت: با اندازهگیری فاصله لبه فنجان (بالاترین نقطه) و کف فنجان، میزان رشد قیمت بعد از شکست مقاومت بدست میآید.
همانند بسیاری از الگوهای قیمتی دیگر، مهم است اصول این الگو را بیش از جزییات در نظر بگیرید. فنجان شکلی کاسه مانند دارد و دسته یک پولبک کوتاه است که منتهی به شکست مقاومت میشود که با افزایش حجم همراه است.