ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مدیر ارشد اجرایی (به اختصار CEO و یا Chief Executive Officer) عالی ترین مقام اجرایی در یک شرکت است که وظایف اصلی آن شامل مواردی چون تصمیم گیریهای کلان اداری، مدیریت کلی عملیات و منابع شرکت، عمل کردن به عنوان اصلیترین راه ارتباطی بین هیئت مدیره و فعالیتهای شرکت و ایفای نقش به عنوان چهره عمومی شرکت میشود.
مدیر اجرایی توسط هیئت مدیره و
سهامداران انتخاب میشود.نقش مدیر عامل میتواند بسته به اندازه، فرهنگ و ساختار شرکت متفاوت باشد.
در شرکتهای بزرگ، مدیرعاملها معمولاً فقط با تصمیمات استراتژیک سطح بالا و تصمیماتی که به رشد کلی شرکت مرتبط هستند، سروکار دارند. در شرکتهای کوچکتر، مدیر عاملها نقش عملیاتیتری داشته و درگیر عملکردهای روزانه میشوند. مدیر عاملها می توانند لحن، آینده آرمانی و گاه فرهنگ سازمان خود را تعیین کنند.
به دلیل مواجه مکرر با افکار عمومی، برخی اوقات مدیران ارشد شرکتهای بزرگ به شهرت میرسند. به عنوان مثال، مارک زاکربرگ، مدیرعامل فیسبوک (FB)، امروزه چهرهای شناختهشده به شمار میرود. به طور مشابه، استیو جابز، بنیانگذار و مدیرعامل اپل (AAPL)، به عنوان نمادی جهانی، به چنان شهرتی دست یافت که در پی مرگش در سال 2011، سیلی از فیلمهای مستند دربارهاش ساخته شد.
دنیای کمپانیها پر است از عناوین مربوط به مدیران ارشد که با حرف C (ابتدای واژهی \”chief\” به معنای ارشد) شروع میشوند. این گروه از عالیرتبهترین پرسنل ارشد را، اصطلاحا حلقه C یا سطح C مینامند.
وقتی صحبت از مقامهای سطح اجرایی در یک سازمان میشود ، عناوین اختصاصی و وظایف مربوط به هر یک، به سرعت گیجکننده میشود.
به عنوان مثال، برای سازمانهای کوچک یا آنهایی که هنوز در مرحله شروع یا رشد قرار دارند، ممکن است مدیرعامل به عنوان مدیر ارشد مالی (CFO) و مدیر ارشد عملیاتی (COO) و غیره نیز خدمت کند.
چنین اتفاقی، جدای از اینکه باعث کار کشیدن بیش از حد از گردهی فرد میشود، منجر به عدم شفافیت نیز میشود. انتساب عناوین متعدد به یک فرد واحد در سطح اجرایی، میتواند بر تداوم یک تجارت آسیب زده و در نهایت روی سودآوری بلند مدت آن تأثیر منفی بگذارد.
مدیر عامل، جنبههای عملیاتی یک شرکت را هدایت میکند؛ هیئت مدیره به طور کلی بر شرکت نظارت میکند، در حالی که رهبر هیئت مدیره، رئیس هیئت مدیره (COB) نامیده میشود.
هیئت مدیره این قدرت را دارد که تصمیمات مدیرعامل را زیر پا بگذارد، اما رئیس هیئت مدیره قدرت زیر پا گذاشتن تصمیمات هیئت مدیره را ندارد. در عوض، رئیس با سایر اعضای هیئت مدیره در یک رده محسوب میشود. در برخی موارد مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره می توانند یک نفر باشند، اما بسیاری از شرکت ها این نقشها را بین دو نفر تقسیم میکنند.
CFO مدیر ارشد مالی یک شرکت است. در حالی که مدیر عاملها، عملیاتهای کلی را مدیریت میکنند، مدیران ارشد مالی به طور خاص روی امور مالی تمرکز میکنند.
مدیر ارشد مالی نقاط قوت شرکت در زمینه مالی را تجزیه و تحلیل کرده و برای بهبود نقاط ضعف، توصیههایی را ارائه میدهد. همچنین، مدیر ارشد مالی جریان نقدینگی را ردیابی کرده و بر برنامهریزی مالی شرکت، مانند سرمایهگذاری ها و ساختار سرمایه نظارت میکند.
وقتی مدیرعامل جدیدی هدایت شرکت را به عهده میگیرد، به هر دلیل ممکن است ارزش سهام آن شرکت تغییر کند. با این وجود، هیچ ارتباط ثابتشدهای بین عملکرد سهام و اعلام مدیر عامل جدید وجود ندارد.
با این حال، عموما تغییر مدیرعامل بیش از آنکه تاثیرات مثبت به همراه داشته باشد، تاثیری منفی بر ارزش شرکت میگذارد؛ به ویژه هنگامی که از پیش برنامهریزی نشده باشد. به عنوان مثال، ارزش سهام می تواند براساس تصور بازار از توانایی مدیرعامل جدید در هدایت شرکت، افت یا صعود کند.
هنگام سرمایه گذاری در سهام شرکتی که در فرآیند تغییر مدیریت قرار دارد، باید عواملی دیگری، همچون دستور کار مدیر عامل جدید شرکت مذکور را نیز در نظر گرفت؛ اینکه آیا ممکن است او استراتژی شرکت را به سمت بدتری تغییر دهد، و این که حلقه C، مرحله گذار در مدیریت را چگونه کنترل میکنند.
سرمایه گذاران بیشتر با افرادی به عنوان مدیر عامل جدید راحت هستند که از قبل با نحوه کارکرد آن صنعت آشنا بوده و چالش های منحصربه فردی که ممکن است شرکت با آنها مواجه شود را بشناسد.
به طور معمول، سرمایهگذاران پیشینه شغلی مدیرعامل جدید را به منظور سنجش توانایی او در ایجاد ارزش برای سهامداران، ارزیابی میکنند. اعتبار یک مدیرعامل در زمینههایی چون توانایی افزایش سهم شرکت از بازار، کاهش هزینهها یا گسترش دادن کسبوکار به بازارهای جدید منعکس میشود.